رُوِیَ عَن ابی الحَسن عَلِیٍّ بنِ مُوسَی الرِّضا(صَلَواتُاللهُعَلَیهما) قالَ «لا تَدعُوَا العَمَلَ الصّالِحَ وَ الاِجتِهادَ فِی العِبادَةِ اِتِّکالاً
عَلی حُبِّ آلِ مُحَمَّدِ صَلَّی اللهُ عَلَیهِ وَ الِهِ وَسَلَّم لا تَدعُوَا حُبَّ الِ مُحَمَّدِ صَلَّی اللهُ عَلَیهِ وَ الِهِ وَسَلَّم وَ التِّسلیمَ لِاَمرِهِمِ
اِتِّکالاً عَلَی العِبادَةِ فَاِنَّهُ لایُقبَلُ اَحَدُهُما دُونَ الاخَرِ» در روایتی از امام هشتم(علیهلسلام)، منقول است که حضرت
فرمودند: عمل شایسته و کوشش در عبادت را به بهانه دوستی اهل بیت رها نکنید! و از طرفی دوستی اهل بیت و
تسلیم در برابر دستورات آنها را برای تکیه کردن به عبادتهایتان رها نکنید، «حُبِّ آلِ مُحَمَّدِ وَ التِّسلیمَ لِاَمرِهِمِ اِتِّکالاً
عَلَی العِبادَةِ». حضرت علّتش را هم بیان میکند و میفرماید: «فَاِنَّهُ لایُقبَلُ اَحَدُهُما دُونَ الاخَرِ»، این جمله، جملۀ تعلیلی
است و علّتش را میگوید. دو چیز را امام هشتم(علیهلسلام)، میفرماید: یک؛ مسئلهای درونی است، دوم؛ امری
بیرونی است. امر درونی عبارت از دلبستگی به اهل بیت است که این امر، درونی است. و از طرف دیگر این که فرمودند
اجتهاد در عبادت و عمل صالح را ترک نکنید، عمل شایسته، عملی بیرونی است و عبادت هم عملی بیرونی است؛ لذا
دو تا هستند. حضرت میفرماید: طوری نشود که این دو تا از یکدیگر جدا باشند؛ که اگر از یکدیگر جدا شوند، هیچ
کدامشان پذیرفته نیست، این خیلی مهم است! اگر امرِ درونی باشد امّا امر بیرونی نباشد؛ امرِ درونی کارساز نیست و
مقبولیت ندارد. از طرف دیگر هم اگر امر بیرونی باشد ولی امر درونی نباشد، باز هم کارسازی ندارد. میفرماید: «فَاِنَّهُ
لایُقبَلُ اَحَدُهُما دُونَ الاخَرِ»؛ این جور نیست که یکی از اینها پذیرفته شود امّا آن یکی نشود. این دو با هم توأم هستند،
هر دوی اینها باید باشد و انسان، از نظر درونی هم باید حبّ اهل بیت را در دل داشته باشد و هم از نظر بیرونی
کوشش کند که عمل صالح انجام دهد، عبادت کند و طاعت خدا را انجام دهد و بدان که جداسازی کارسازی ندارد. امام
هشتم دارد اینها را میگوید. انسان نباید به صرف این که حبّ اهل بیت در دلش هست نعوذبالله.... امّا در اینجا
میخواهم نکتهای را بگویم. آن حبّی به درد آدم می خورد که سازنده باشد، نه آن حبّی که نقش تخریبی داشته باشد.
اتّکال تخریبی است. لذا حضرت تعبیر به «اِتِّکالاً» میکند؛ یعنی تکیه گاهت این است و وقتی تکیه گاهت شد، از یکی
دیگری منصرف می شوی؛ هر دوتا «اِتِّکالاً» دارد، هم راجع به حبّ، اتّکال دارد و هم راجع به عمل. هر دوتایش اتّکال دارد.
لذا این را بدان که اگر واقعاً تکیه گاهت فقط محبّت باشد، این محبّت، برای تو کارسازی ندارد و نقش سازندگی هم برایت
ندارد و اگر بخواهد تکیه گاهت اعمالت صالح و عباداتت باشد، این هم برایت کارسازی ندارد. ایندو باید باهم باشند،
«فَاِنَّهُ لایُقبَلُ اَحَدُهُما دُونَ الاخَرِ»؛ «لایُقبَلُ» یعنی پذیرش و سازندگی. بنابراین انسان باید هم در دل حبّ اهل بیت را
داشته باشد و هم تسلیم به امر. لذا حضرت تعبیر می کند: «وَ التِّسلیمَ لِاَمرِهِمِ»؛ یعنی به هر آنچه که آنها میفرمایند
و دستور دادهاند، عمل کند. لذا حبّ آنها و تسلیم امر آنها شدن باید با هم باشد و خودسرانه نباید عمل کرد و باید
طبق هر آنچه که آنها فرمودهاند عمل کرد.
بحار جلد 78 باب 26 صفحه 346
شارح:مرحوم آیت الله مجتبی تهرانی